محمدمظفري پور
نام شهید: محمد
نام خانوادگی شهید: مظفري پور
نام پدر : حبيب الله
محل تولد:قم
تاریخ تولد : 1345/11/03
وضعیت تاهل : مجرد
تاریخ شهادت : 1366/01/21
محل شهادت :شلمچه
نحوه شهادت :توسط دشمن در جبهه
نام عملیات : کربلای 8
رمز عملیات :
محل دفن :گلزار شهدای علي بن جعفر(ع)
‫تصاویر‬
‫زندگی نامه
‫خاطرات‬
فیلم و صوت
وصیت نامه ‫
‫اسناد‬
‫دست نوشته‬
معرفی کتاب

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُو فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءِ عِندَ رَبِّهِم یُرزِقُون.

مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.

با سلام و درود بر پیشگاه آقا امام زمان (عج) و نائب برحقش امام خمینی. این اسطورۀ ایمان وتقوا آنکه این ملت در خواب رفته را که از سیاهی ظلمت به طلوع فجر کشانید تا حقیقت بر همۀ ملتهای جهان روشن شود.

ای ملت شهید پرور که بحق پشتیبان ولایت فقیه هستید و از این سلالۀ پاک پیامبر یعنی روح الله خمینی بت شکن که به دنیا درس مردانگی را آموخت حمایت می کنید امام خویش را تنها نگذارید و از او تا آخرین نفس حمایت کنید. زیرا که او فرزند حسین(ع) است. فرزند فاطمه است. اوست که به ما عزت در این دنیا و آن دنیا داده است. پس شما ای امت شهید پرور از خون پاک فرزندانتان حمایت کنید و چون مشتی آهنین بر دهان یاوه گویان منافقین کوردل که نمی خواهند ما برپای خود بایستیم و از مملکت و ناموس خود دفاع کنیم این بود وصیت من بر امت شهید پرور که جبهه ها را پر می کنند. در ضمن من این وصیتنامه را با ؟آگاهی می نویسم. من خودم بسیج شدم که به جبهه بیایم و به ندای رهبرم که فرزند فاطمه است لبیک بگویم. از شما می خواهم که راه ما را ادامه دهید. خوب پدر جان وصیت خود را آغاز می کنم. پدر و مادر جان مرا ببخشید که اینقدر به شما زحمت دادم و شما اینقدر به پای من زحمت کشیدید تا مرا به این سن و سال رسانید و تحویل جامعه ای پاک که رهبرش روح خدا است دادید. از شما می خواهم که حلالم کنید و از فامیلها و آشنایان و دوستان برایم حلالیت بطلبید. خدمت برادران عزیزم که همه تان یار امام هستید حلالیت می طلبم و از شما می خواهم که ادامه دهنده راه خون شهدا باشید همانطور که بوده اید. و از خواهرانم می خواهم که چون زینب وار عمل نمایند و از او درس و عبرت بگیرند. و از شما می خواهم که برای من گریه نکنید و هر اشکی که میریزید برای مظلومیت چهارده معصوم وفاطمه زهرا اشک بریزید که چه مصیبتها کشیده اند. دیگر عرضی ندارم جز اینکه راه شهدا را ادامه دهید.

ای آن کسی که وصیت نامۀ شهیدان را می خوانید از شما می خواهم وجداناً به آن عمل کنید و به آن جوانانیکه اینقدر خود را کم ارزش می دانند لباسهای ناپسند و محاسن خود را با تیغ می زنند وموهای سر مانند دختر درست میکنند بگویید که قدر خود را بدانید و دست از اعمال ناپسند بردارید.

به امید زیارت کربلا و باز شدن راه بیت المقدس

در ضمن مقدار پولی که دارم در بانک توحید و قرض الحسنه است و بگیرید و خرجش کنید و از شما می خواهم که مجالس را ساده بگیرید. بخدا برای ما گریه نکنید که اگر بدانید جای ما کجاست افسوس می خورید و برای خودتان گریه کنید که از قافله عقب مانده اید.

 والسلام من ابتع الهدی. محمد مظفری پور 12/12/1365