سال 1343 و در اوج خفقان رژيم منحوس پهلوي پا به عرصه گيتي نهاد. آن روز تبريز شاهد تولد طفلي بود که سيمايش حکايتگر ياران بدر و احد و در جبينش نور حسين و غيرت عباس-عليهما السلام- ميدرخشيد. اين کودک پس از طي دوران خردسالي در دامان مادري عفيف و مهربان، در 6 سالگي وارد دبستان شد و با موفقيت دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را به پايان رساند و وارد دانشگاه شد و موفق به اخذ مدرک ليسانس شد. او همواره مددکار و کمک حال پدر بود. وي که از روحي لطيف و با ظرافت برخوردار بود در همة صحنههاي اجتماعي و انقلابي حاضر ميشد و با شرکت در راهپيماييها و پخش اعلاميههاي حضرت امام خميني
- رحمهاللهعليه- نقش بسزايي در به ثمر رساندن انقلاب اسلامي ايفا کرد. او به علت شوق و علاقهاي که به علوم اسلامي و احکام ديني داشت، قدم به سوي حوزه علميه ولي عصر-عجل الله تعالی فرجه الشریف- تبريز گذاشت و بعد از چندي راهي مرکز علم و فقه -شهر مقدس قم- شد تا از محضر اساتيد آنجا کسب فيض نمايد. ايشان در حوزه با جديّت و پشتکاري فراوان و حوصلهاي درخور تحسين، به تحصيل اشتغال ورزيد. با شروع جنگ تحميلي ديگر نتوانست درس را ادامه دهد؛ بيقرار بود و براي رفتن بيتابي ميکرد. از طريق لشکر عاشورا در گردان شهيد مدني تبريز به سوي جبهههاي نور اعزام شد. او رفت و از تمام ظواهر دست شست تا جان و تن را در شطي از خون شستشو نمايد. او عاشق بود و آرزوي فدا شدن داشت؛ ميخواست خود را قرباني معشوق نمايد. او دوست داشت کربلاي حسين-عليه السلام- را زيارت کند و بر بام آزادگي فرياد عشق سر دهد. سرانجام در تاريخ 12/7/1361 دعوت حق را لبيک گفت و مدت 12 سال بدن پاکش در زير آفتاب گرم دشت سومار بر روي زمين ماند و تنها ملائک بودند که هم راز اين بدن بيکفن بودند. و سال 1372، پيکر در غربت ماندهاش را گروه
پرتلاش تفحص پيدا کرد و يوسف گمگشته به خانواده بازگشت و در گلزار شهداي قم در کنار همرزمان شهيدش آرام گرفت.
«روحش شاد و راهش پر رهرو باد»
بسم الله الر حمن الرحيم
شهادت ميدهم كه خدا يكي است و محمد(ص) رسول خدا است و شهادت ميدهم كه ائمه طاهرين ولي امرند و وصي رسول خدا و امام زمان حجت ابن الحسن العسكري(عج) امام زمان و بقيه الله ميباشد. بعد از شهادت به وحدانيت الله تبارك و تعالي و رسالت رسول اكرم و بر ولايت ائمه طاهرين چند جمله به حضور شما ميرسانم:
و اما پدر و مادرم و خواهران و برادرم! من شما را اذيت كردهام و شما را ناراحت كردهام، مرا ببخشيد و صبر داشته باشيد و اگر خداوند متعال توفيق شهادت داد جنازهام را نخواهيد مگر اينكه ميدانيد موجود است و در پايان ميگويم كه قدر علماي اسلام را بدانيد، آنها هستند كه اسلام را برايمان تا اينجا نگه داشته و نگاه خواهند داشت.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
14/2/1361
كريم ابراهيمپور احمدي