شهید عبدالرزاق یزدی پور
نام شهید: عبدالرزاق
نام خانوادگی شهید: یزدی پور
نام پدر : عبدالحسن
محل تولد:کربلا
تاریخ تولد : 1343/05/10
وضعیت تاهل : مجرد
تاریخ شهادت : 1364/02/27
محل شهادت :سردشت
نحوه شهادت :توسط دشمن در جبهه
نام عملیات :
رمز عملیات :
محل دفن :گلزار شهدای علی بن جعفر (ع)
‫تصاویر‬
‫زندگی نامه
‫خاطرات‬
فیلم و صوت
وصیت نامه ‫
‫اسناد‬
‫دست نوشته‬
معرفی کتاب


                                                           «بسم رب الشهداء و الصديقين »  
سلام و درود بى‌كران به امام زمان (عج) و نايب برحقش اميد مستضعفان رهبر مستضعفان جهان سركوبنده مستكبران امام امت خمينى بت‌شكن و سلام بر رزمندگان و شهداى بخون خفته ميهن عزيزمان و سلام بر معلولين و مجروحين انقلاب اسلامى ايران و رهبرى نايب الامام روح‌الله الموسوى الخمينى.
هم اكنون كربلاى حسين (ع) تكرار ميشود و حسين از ذريه حسين فرياد بر مى‌آورد هل من ناصر ينصرنى و اكنون بر  پيران و نوجوانان در سرتاسر ايران به آن جواب ميدهند.
حالا به ياد حسين (ع) جوانان به جبهه‌هاى حق عليه باطل مى‌روند و اگر در  آن زمان تبليغات چنان بود كه كسى حاضر مى‌شد كه حسين (ع) را يارى كند، اما اكنون حسين جان جوانان خود را و تو را شناخته‌اند و به ياد كربلا و ياد تو مى‌جنگند و شاهد زنده آن همچنين است كه همه عاشق حرم تو هستيم هم اكنون لحظه‌ها حساس است و موقعيت بجاست و من به ياد على‌اكبر به جبهه‌ها مى‌روم تا با ريختن خون خود و با جدا شدن سر از بدن خود به نداى امام حسين و حسين زمان لبيك گوييم من كه خود لايق چنين كارى عظيم نمى‌دانستم وليكن لطف خدا بسيار است و مرا يارى نموده است مادر جان اگر من كشته شدم برايم گريه نكن براى اينكه من به درجه بالاترى رفته‌ام و نزد خداوند روزى دارم مادر جان مگر نشنيدى كه در زمان امام حسين (ع) يك زنى بود كه يك فرزند داشت و به پسرش گفت پسر جان من از تو راضى نمى‌شوم مگر اينكه در راه امام حسين كشته شوى.
مادر جان خوش به حالت است كه خداوند چنين نعمتى به تو داده است مادر جان حقت را ادا كردى مادر جان دعا كن كه خداوند اين قربانى را قبول كند مادر جان هيچكس براى من گريه نكند و مادر جان اگر خواستيد گريه كنيد به ياد آن مادرانى كه فرزندشان شهيد مى‌شوند و جسم آنها مى‌سوزد و چيزى از آن باقى نمى‌ماند مانند شهيد رئيس جمهور محبوبمان رجايى .
به ياد شهداى كربلا و اسيران كربلا گريه كنيد و من در مقابل آنان قطره‌اى در دريا هستم مادر جان چند تا وصيت دارم:
اولين وصيتم اين است وقتى كه من شهيد شدم هيچكس گريه نكند شب اول شب دامادى من است و در شب دامادى من دلت مى‌آيد گريه كنى اگر دلت مى‌آيد گريه كن و آن ؟؟؟
دوما زمين ؟؟؟ و نصف ديگر آن براى پدرم و از پدرم رضايت مرا جلب كنيد و چرخم را به داييها بدهيد و يا بفروشيد و پول آن را به مهدى و مريم (بچه‌هاى خواهرم زهرا) بدهيد.
سوما اگر فاتحه‌خوانى گذاشتيد به دوستان و آشنايانى كه وارد مجلس مى‌شوند بگوييد كه تسليت نگويند تبريك عرض كنند آخر بابا ما كه مرده نيستيم و تمام شهدا زنده‌اند و نزد خدا روزى دارند مادر جان مادر جان مادر جان بى‌بى جان جده و دايى‌ها مرا حلال كنيد .
مرا حلال كنيد مرا حلال كنيد ديگر عرضى ندارم جز سلامتى شما مادر جان خداحافظ و هميشه امام را دعا كنيد بعد از نمازها .
بى‌عشق خمينى نتوان عاشق مهدى شد
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
                            خدايا خدايا رزمندگان اسلام پيروزشان بگردان
خدايا خدايا معلولين و مجروحين شفا عنايت بفرما
                            خدايا خدايا از صحنه روزگار منافقين را بردار
اين وصيت‌نامه در تاريخ ؟؟؟ ساعت هشت شب چهارشنبه نوشته شده است و امشب بياد همسنگران دعاى توسل مى‌خوانند .
اين وصيت‌نامه برادر حقير عبدالرزاق يزدى‌پور از برادران حزب الله است .
تقاضا دارم كه جايم را خالى نگذارند و اسلحه‌ام را بر زمين نگذارند.
««والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»»  جان نمى‌هيم جز بروى حسين
كه جان مرا دل به آرزوى حسين است
                                                                                                                                                     ««عبدالرزاق يزدى‌پور»»